زندگی یکنواخت یک دیوانه

وقتی به تو فک میکنم،

قلبم نه تند میزنه،نه کند میزنه نه وامیسته..

وقتی به تو فک میکنم قلبم سنگین میشه از تو...

قلبم پر میشه از تو...

وقتی به تو فک میکنم،قلبمو سمت چپم حس میکنم...

یه حس متفاوت..

یه حس فوق‌العاده...

یه حس مث زندگی

(تقدیم به احسانِ عزیزم)

سریال زن رو دیدم ییلیز مرد و من احمق مث ابر بهار گریه میکردم انگار نه انگار که این یه فیلمه

یکی از دوستام یه مطلبی رو فرستاده بود که داخلش سخت ترین رشته‌های دنیا به ترتیب نوشته شده بودند و فیزیک پنجمین رشته سخت دنیاست...

عجب گرفتاری شدیما..عجب غلطی کردم رفتم ارشد...حس میکنم موهام بیشتر از قبل سفید شده...

امیدوارم زود تموم‌شه ارشده...و برم مرحله بعد زندگیم و برای رشته مورد علاقم تلاش کنم...

اگه از پس ارشد هسته‌‌‌ای برنیام انصراف میدم...

بابام کرونا گرفته اونم با این همه رعایت و حفشط فاصله و بیرون نرفتن

الان من استرس دارم

و این وضعیت بابام اصلا خوب نیست

چقد دلم برای نازی تنگ شد...چه روزا و شبایی ک نخندیدم و چه روزا و شبایی بود که گریه نکردیم...

دلم براش تنگ شده و غرورم اجازه نمیده برم بهش بگم..

الان میرم بش میگم چون کلا غروری ندارم خخخ

چه قالب قشنگییییی...

همیشه عاشق شازده کوچولو بودم و هستم...

قالبمو چقد دوستش دارم...مبارکم باشه